سيماى فاطمه(سلام الله عليها) در روز قيامت
چهره مقدس و ملكوتى فاطمه زهرا(س) در تاريخ اسلام آنقدر تابناك و روشن است كه چندان به تحقيق و بررسى نياز ندارد; اما با توجه به ايام شهادت آن بزرگوار شايسته است اندكى درباره فضايل حضرتش گفتگو كنيم. براين اساس، به سراغ روايات نورانى معصومان عليهم السلام مىرويم تا بامقام و جايگاه آن حضرت در قيامت آشنا شويم.
كيفيت برانگيخته شدن
برانگيخته شدن و رستاخيز از لحظات بسيار سخت و وحشتناك آينده بشر است; زمانى كه معصومان عليهم السلام همواره بدان مىانديشند و گاه از خوف آن بيهوش مىشدند. فاطمه(س) نيز چنين بود و بيشتر بدين زمان مىانديشيد. فكر زنده شدن، عريان بودن انسانها در قيامت، عرضه شدن به محضر عدل الهى و... او را در اندوه فرو مىبرد. اميرمؤمنان على(ع) مىفرمايد:
«روزى پيامبرخدا(ص) بر فاطمه(س) وارد شد و او را اندوهناك يافت. فرمود: دخترم! چرا اندوهگينى؟
فاطمه پاسخ داد: پدرجان! ياد قيامت و برهنه محشور شدن مردم در آن روز رنجم مىدهد.
پيامبر فرمود: آرى دخترم! آن روز، روز بزرگى است; اما جبرئيل از سوى خداوند برايم خبر آورد من اولين كسى هستم كه برانگيخته مىشوم; سپس ابراهيم و آنگاه همسرت علىبن ابىطالب(ع). پس از آن، خداوند جبرئيل را همراه هفتاد هزار فرشته به سوى تو مىفرستد. وى هفت گنبد از نور بر فراز آرامگاهتبرقرار مىسازد. آنگاه اسرافيل لباسهاى بهشتى برايت مىآورد و تو آنها را مىپوشى. فرشته ديگرى به نام زوقائيل مركبى از نور برايت مىآورد كه مهارش از مرواريد درخشان و جهازش از طلاست. تو بر آن مركب سوار مىشوى و زوقائيل آن را هدايت مىكند. در اين حال هفتاد هزار فرشته با پرچمهاى تسبيح پيشاپيش تو راه مىسپارند. اندكى كه رفتى، هفتاد هزار حورالعين در حالى كه شادمانند و ديدارت را به يكديگر بشارت مىدهند، به استقبالت مىشتابند. به دست هريك از حوريان منقلى از نور است كه بوى عود از آن بر مىخيزد... آنها در طرف راستت قرار گرفته، همراهتحركت مىكنند. هنگامى كه به همان اندازه از آرامگاهت دور شدى، مريم دختر عمران همراه هفتاد هزار حورالعين به استقبال مىآيد و برتو سلام مىگويد. آنها سمت چپت قرار مىگيرند و همراهتحركت مىكنند. آنگاه مادرت خديجه، اولين زنى كه به خدا و رسول او ايمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته كه پرچمهاى تكبير در دست دارند، به استقبالت مىآيند. وقتى به جمع انسانها نزديك شدى، حواء با هفتاد هزار حورالعين به همراه آسيه دختر مزاحم نزدت مىآيد و با تو رهسپار مىشود.
حضور فاطمه در ميان مردم
فاطمه جان، هنگامىكه به وسط جمعيتحاضر در قيامت مىرسى، كسى از زير عرش پروردگار به گونهاى كه تمام مردم صدايش را بشنوند، فرياد مىزند: چشمها را فرو پوشانيد و نظرها را پايين افكنيد تا صديقه فاطمه، دخت پيامبر(ص) و همراهانش عبور كنند.
پس در آن هنگام هيچ كس جز ابراهيم خليلالرحمان و علىبن ابىطالب(ع) و... به تو نگاه نمىكنند. (1)
جابربن عبدالله انصارى نيز در حديثى از پيامبرخدا(ص) اين حضور را چنين توصيف مىكند:
روز قيامت دخترم فاطمه بر مركبى از مركبهاى بهشت وارد عرصه محشر مىشود. مهار آن مركب از مرواريد درخشان، چهار پايش از زمرد سبز، دنبالهاش از مشك بهشتى و چشمانش از ياقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد كه بيرون آن از درونش و درون آن از بيرونش نمايان است. فضاى داخل آن گنبد انوار عفو الهى و خارج آن پرتو رحمتخدايى است. بر فرازش تاجى از نور ديده مىشود كه هفتاد پايه از در و ياقوت دارد كه همانند ستارگان درخشان نور مىافشانند.
در هريك از دو سمت راست و چپ آن مركب هفتاد هزار فرشته به چشم مىخورد.
جبرئيل مهار آن را در دست دارد و با صداى بلند ندا مىكند: نگاه خود فراسوى خويش گيريد و نظرها پايين افكنيد. اين فاطمه دختر محمد است كه عبور مىكند.
در اين هنگام، حتى پيامبران و انبيا و صديقين و شهدا همگى از ادب ديده فرو مىگيرند تا فاطمه(س) عبور مىكند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مىگيرد. (2)
منبرى از نور براى فاطمه(س)
در ادامه گفتگوى پيامبر با دختر گرامىاش درباره چگونگى حضور وى در عرصه قيامت، چنين مىخوانيم: سپس منبرى از نور برايتبرقرار مىسازند كه هفت پله دارد و بين هر پلهاى تا پله ديگر صفهايى از فرشتگان قرار گرفتهاند كه در دستشان پرچمهاى نور است. همچنين در طرف چپ و راست منبر حورالعين صف مىكشند... آنگاه كه بر بالاى منبرقرار مىگيرى، جبرئيل مىآيد و مىگويد: اى فاطمه! آنچه مايلى از خدا بخواه... (3)
شكايت در دادگاه عدل الهى
اولين در خواست فاطمه در روز قيامت، پس از عبور از برابر خلق، شكايت از ستمگران است.
جابرابن عبدالله انصارى از پيامبر(ص) چنين نقل مىكند: هنگامىكه فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مىگيرد، خود را از مركب به زير انداخته، اظهار مىدارد: الهى و سيدى، ميان من و كسى كه مرا آزرده و بر من ستم روا داشته، داورى كن. خدايا! بين من و قاتل فرزندم، حكم كن... (4)
براساس روايتى ديگر، پيامبر اكرم(ص) فرمود: دخترم فاطمه در حالى كه پيراهنهاى خونين در دست دارد، وارد محشر مىشود; پايهاى از پايههاى عرش را در دست مىگيرد و مىگويد:
«يا عدل يا جبار احكم بينى و بين قاتل ولدى»
اى خداى عادل و غالب، بين من و قاتل فرزندم داورى كن.
قال:«فيحكم لابنتي و رب الكعبة»
به خداى كعبه سوگند، به شكايت دخترم رسيدگى مىشود و حكم الهى صادر مىگردد. (5)
ديدار حسن و حسين عليهما السلام
دومين خواسته فاطمه در روز قيامت از خداوند چنين است: خدايا! حسن و حسين را به من بنمايان.
در اين لحظه، امام حسن و امام حسين عليهما السلام به سوى فاطمه مىروند، در حالىكه از رگهاى بريده حسين خون فوران مىكند. (6)
پيامبر خدا(ص) مىفرمايد: هنگامىكه به فاطمه گفته مىشود وارد بهشتشو، مىگويد: هرگز وارد نمىشوم تا بدانم پس از من با فرزندانم چه كردند؟
به وى گفته مىشود: به وسط قيامت نگاه كن.
پس بدان سمت مىنگرد و فرزندش حسين را مىبيند كه ايستاده و سر در بدن ندارد. دخت پيامبر(ص) ناله و فرياد سر مىدهد. فرشتگان نيز (باديدن اين منظره) ناله و فرياد بر مىآورند. (7)
امام صادق(ع) مىفرمايد: حسين بن على(ع) در حالى كه سر مقدسش را در دست دارد، مىآيد. فاطمه با ديدن اين منظره نالهاى جانسوز سر مىدهد. در اين لحظه، هيچ فرشته مقرب و پيامبر مرسل و بنده مؤمنى نيست مگر آنكه به حال او مىگريد. (8)
در اين موقعيت، خداوند به خشم آمده، به آتشى به نام «هبهب» كه هزار سال در آن دميده شده تا سياه گشته و هيچ آسودگى در آن راه نمىيابد و هيچ اندوهى از آنجا بيرون نمىرود، دستور مىدهد كشندگان حسين بنعلى را برگير و جمع كن... آتش به فرمان پروردگار عمل كرده، همه آنها را بر مىچيند... (9)
شفاعت براى دوستان اهلبيت عليهم السلام
سومين درخواست فاطمه در روز قيامت از پروردگار، شفاعت از دوستان و پيروان اهلبيت عليهم السلام است كه مورد قبول حق قرار مىگيرد و دوستان و پيروانش را مورد شفاعت قرار مىدهد.
امام باقر(ع) مىفرمايد: هنگامىكه فاطمه به در بهشت مىرسد، به پشتسرش مىنگرد. ندا مىرسد: اى دختر حبيب! اينك كه دستور دادهام به بهشتبروى، نگران چه هستى؟
فاطمه(س) جواب مىدهد: اى پروردگار! دوست دارم در چنين روزى با پذيرش شفاعتم، مقام و منزلتم معلوم شود.
ندا مىرسد: اى دختر حبيبم! برگرد و در مردم بنگر و هر كه در قلبش دوستى تو يا يكى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت گردان. (10)
امام باقر(ع) در روايتى ديگر مىفرمايد: در روز قيامتبر پيشانى هر فردى، مؤمن يا كافر نوشته شده است. پس به يكى از محبان اهلبيت عليهم السلام كه گناهانش زياد است دستور داده مىشود به جهنم برده شود. در آن هنگام، فاطمه(س) ميان دو چشمش را مىخواند كه نوشته شده است: دوستدار اهلبيت. پس به خدا عرضه مىدارد:
الهى و سيدى! تو مرا فاطمه ناميدى و دوستان و فرزندانم را به وسيله من از آتش دور ساختى و وعده تو حق است و هرگز وعدهات را زير پا نمىنهى.
ندا مىرسد: فاطمه! راست گفتى; من تو را فاطمه ناميدم و به وسيله تو، دوستان و پيروانت و دوستان فرزندانت و پيروانشان را از آتش دور گردانيدم. وعده من حق است و هرگز تخلف نمىكنم.
اينكه مىبينى دستور دادم بندهام را به دوزخ برند، بدين جهتبود كه دربارهاش شفاعت كنى و شفاعتت را بپذيرم تا فرشتگان، پيامبران، رسولان و همه مردم از منزلت و مقامت آگاهى يابند. حال بنگر، دست هركه بر پيشانىاش «مؤمن» نوشته شده، بگير و به بهشتببر. (11)
شفاعت دوستان فاطمه از ديگران
عظمت و مقام حضرت فاطمه در روز قيامت چنان است كه خداوند به خاطر فاطمه به دوستان آن حضرت نيز مقام شفاعت مىدهد. امام باقر(ع) به جابر فرمود: جابر! به خدا سوگند، فاطمه(س) با شفاعتخود در آن روز شيعيان و دوستانش را از ميان اهل محشر جدا مىسازد. چنانكه كبوتر دانه خوب را از دانه بد جدا مىكند.
هنگامىكه شيعيان فاطمه همراه وى به در بهشت مىرسند، خداوند در دلشان مىافكند كه به پشتسر بنگرند. وقتى چنين كنند، ندا مىرسد: دوستان من!
اكنون كه شفاعت فاطمه را در حق شما پذيرفتم، نگران چه هستيد؟
آنان عرضه مىدارند: پروردگارا! ما نيز دوست داريم در چنين روزى مقام و منزلت ما براى ديگران آشكار شود.
ندا مىرسد: دوستانم! بر گرديد و بنگريد و هر كه به خاطر دوستى فاطمه شما را دوست داشت و نيز هر كه به خاطر محبت فاطمه به شما غذا، لباس يا آب داده و يا غيبتى را از شما دور گردانيده همراه خود وارد بهشت كنيد. (12)
به سوى بهشت
فاطمه(س)، پس از شفاعت از دوستان خود و فرزندانش و رسيدگى به شكايتش در دادگاه عدل الهى به فرمان خدا، با جلال و شكوه خاصى وارد بهشت مىشود. پيامبراكرم(ص) مىفرمايد: روز قيامت دخترم فاطمه در حالى كه لباسهاى اهدايى خداوند را كه با آب حيات آميخته شده، پوشيده، محشور مىشود و همه مردم از مشاهده اين كرامت تعجب مىكنند. آنگاه لباسى از لباسهاى بهشتبر وى پوشانده مىشود. بر هزار حله بهشتى براى او با خط سبز چنين نوشته شده است: دختر پيامبر را به بهترين شكل ممكن و كاملترين هيبت و تمامترين كرامت و بيشترين بهره وارد هشتسازيد. پس، فاطمه(س) را به فرمان پروردگار در كمال عظمت و شكوه، در حالىكه پيرامونش هفتاد هزار كنيز قرار گرفته، به بهشت مىبرند. (13)
استقبال حوريان بهشتى
رسول خدا(ص) به فاطمه(س) فرمود: هنگامىكه به در بهشت مىرسى، دوازده هزار حوريه، كه تاكنون به ملاقات كسى نرفته و نخواهند رفت در حالىكه مشعلهاى نورانى به دست دارند و بر شترانى از نور كه جهازهايشان از طلاى زرد و ياقوت سرخ و مهارهايشان از لؤلؤ و مرواريد درخشان استسوارند، به استقبالت مىشتابند. پس وقتى داخل بهشتشدى، بهشتيان به يكديگر ورودت را بشارت خواهند داد و براى شيعيانتسفرههايى از گوهر، (14) كه بر پايههايى از نور برقرار ساختهاند، آماده مىسازند و در حالى كه هنوز ساير مردم گرفتار حسابرسىاند، آنان از غذاهاى بهشتى مىخورند. (15)
اولين سخن فاطمه در بهشت
سلمان فارسى از پيامبر اسلام(ص) چنين روايت كرده است: هنگامىكه فاطمه داخل بهشت مىشود و آنچه خداوند برايش مهيا كرده مىبيند، اين آيه را تلاوت مىكند:
(بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله الذى اذهب عناالحزن ان ربنا لغفور شكور الذى احلنا دارالمقامة من فضله لايمسنا فيها نصب و لا يمسنا فيها لغوب) (16)
ستايش و سپاس ويژه خدايى است كه اندوهمان را زدود. بدرستىكه پروردگار ما آمرزنده و پاداش دهنده است; پروردگارى كه در سايه بخشش خود ما را به بهشت و اقامتگاه هميشگىمان فرود آورد. ما در آن جا با رنج و ملالى رو به رو نمىشويم.
نورانى شدن بهشت از نور فاطمه(س)
ابن شهرآشوب مىنويسد: در بسيارى از كتابها، از جمله كشف ثعلبى و فضائل ابوالسعادات، در معناى اين آيه (لايرون فيها شمسا و لازمهريرا) (17)
(ونمىبينند در بهشت نه آفتاب و نه سرمايى را.)
آوردهاند كه ابن عباس گفت: چنانكه بهشتيان در بهشت هستند، ناگاه نورى مىبينند كه باغهاى بهشت را نورانى كرد. اهل بهشت اظهار مىدارند: خدايا! تو در كتابى كه بر پيامبرت فرستادى، فرمودى: (لايرون فيها شمسا) (بهشتيان در بهشتخورشيدى نخواهند ديد.) ندا مىرسد: اين، نور آفتاب و ماه نيست، بلكه على و فاطمه از چيزى تعجب كرده و خنديدند و از نور آن دو، بهشت روشن گرديد. (18)
زيارت انبيا از فاطمه در بهشت
آنگاه كه همه انبيا و اولياى خدا وارد بهشتشدند، آهنگ ديدار دختر پيامبر خدا مىكنند. رسول خدا(ص) به فاطمه فرمود: هرگاه اولياى خدا در بهشت مستقر گرديدند، از آدم گرفته تا ساير انبيا همه به ديدارت مىشتابند. (19)
عنايات خداوند به فاطمه در بهشت
پروردگار منان به فاطمه زهرا(س) در بهشت عناياتى ويژه خواهد داشت. بخشى از آن عنايات چنين است:
1 - خانه هاى بهشتى
پيامبرخدا(ص) فرمود: هنگامىكه مرا به معراج بردند و داخل بهشتشدم، به قصر فاطمه رسيدم; درون آن هفتاد قصر بود كه تمام در و ديوار و تاقهايش از دانههاى مرواريد سرخ ساخته شده، همه آنها به يك شكل زينت داده شده بود. (20)
2 - همنشينى با پيامبر(ص)
پيامبر اكرم(ص) به على(ع) فرمود:
ياعلى! تو و دخترم فاطمه در بهشت در قصر من همنشين من هستيد. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: (برادران بر تختهاى بهشتى رو به روى هم مىنشينند.) (21)
3 - درجه وسيله
رسول خدا(ص) فرمود: فىالجنة درجة تدعى الوسيلة فاذا سالتم الله فاسالوا لي الوسيلة قالوا يا رسولالله من يسكن معك فيها؟ قال على و فاطمة و الحسن و الحسين (22)
در بهشت درجهاى به نام «وسيله» است. هرگاه خواستيد، هنگام دعا، چيزى برايم بخواهيد، مقام وسيله را از خداوند خواستار شويد.
گفتند: يا رسولالله! چه كسانى دراين درجه (مخصوص) با شما همنشين خواهند بود؟
فرمود: على، فاطمه، حسن و حسين.
علامه امينى در منقبتبيست و ششم مىنويسد:
از مناقب حضرت زهرا (ص) همراه بودن او با پدر و همسر و فرندانش در درجة الوسيله است. آنجا پايتخت ظمتحضرت حق تبارك و تعالى است و جز پنج تن عليهم السلام هيچ يك از انبيا و اوليا و مرسلين و صالحان و فرشتگان مقرب كسى بدان راه نمىيابد. (23)
4 - سكونت در حظيرة القدس
سيوطى در مسند مىنويسد:
«ان فاطمة و عليا و الحسن و الحسين فىحظيرة القدس فىقبة بيضاء سقفها عرش الرحمن.» (24)
فاطمه و على و حسن و حسين در جايگاهى بهشتى به نام «حظيرةالقدس» در زير گنبدى سفيد به سرمىبرند كه سقف آن عرش پروردگار است.
پيامبرخدا(ص) فرمود: در قيامت، جايگاه من و على و فاطمه و حسن و حسين سرايى زير عرش پروردگار است. (25)
نويسنده خصايص فاطمه، ضمن بيانى مفصل درباره حظيرةالقدس، مىنويسد: والاترين جايگاهها در هشتحظيرةالقدس است. (26)
5 - بخشيدن چشمه تسنيم به فاطمه(س)
طبرى از همام بنابىعلى چنين نقل مىكند: به كعب الحبر گفتم: نظرت درباره شيعيان علىبنابىطالب چيست؟
گفت: اى همام! من اوصافشان را در كتاب خدا مىيابم. اينان پيروان خدا و پيامبرش و ياران دين او و پيروان ولىاش شمرده مىشوند. اينان بندگان ويژه خدا و برگزيدگان اويند. خدا آنها را براى دينش برگزيد و براى بهشتخويش آفريد.
جايگاهشان در فردوس اعلاى بهشت است; در خيمهاى كه اتاقهايى از مرواريد درخشان دارد، زندگى مىكنند. آنان از مقربين ابرارند و سرانجام از جام «رحيق مختوم» مىنوشند.
رحيق مختوم چشمهاى است كه به آن «تسنيم» گفته مىشود و هيچ كس جز آنها از آن چشمه استفاده نخواهدكرد. تسنيم، چشمهاى است كه خداوند آن را به فاطمه(س) دختر پيامبر(ص) و همسر علىابن ابىطالب(ع) بخشيد و از پاى ستون خيمه فاطمه جارى مىشود. آب آن چشمه چنان گواراست كه به سردى كافور و طعم زنجفيل و عطرمشك شباهت دارد... (27)
پىنوشتها:
1 - بحار الانوار، ج43، ص 225.
2 - فاطمة الزهراء، علامه امينى، ص 74; امالى صدوق، ص16.
3 - بحارالانوار، ج43، ص 225.
4 - امالى صدوق، ص16.
5 - مناقب على بن ابىطالب، ص63.
6 - بحارالانوار، ج43، ص 220.
8 -7 - همان، ص 221.
9 - همان، ص 222.
10 - تفسير فرات كوفى، ص 114.
11 - بحارالانوار، ج43، ص 15.
12 - تفسير فرات كوفى، ص 114.
13 - ذخائرالعقبى، ص 48.
14 - كنايه از غذاهايى بسيار خوب است.
15 - بحارالانوار، ج43، ص227.
16 - القطره، ص 192; سوره فاطر، آيه 34.
17 - انسان، آيه13.
18 - مناقب آلابىطالب، ج3، ص329.
19 - بحارالانوار، ج43، ص227.
20 - همان، ص76.
22 - 21 - فاطمة الزهراء، ص99.
23 - همان، ص113.
24 - مسندفاطمه،ص 45; كفايةالطالب، ص 311; بشارةالمصطفى، ص 48.
25 - فاطمه الزهراء، ص 100.
26 - خصايص فاطمه، ص 341.
27 - بشارة المصطفى، ص 50.
محمد جواد طبسى
فاطمه علیها السلام به روایت اهل بیت علیهم السلام
كلمات و سخنان معصـومان(ع) در بـاره كـرامت و عظمت و مقام والاى آن بزرگ بانوى اسلام بسیار است كه در اینجا بخشى اندك از آن را بیان مى كنیم.
فاطمه از نگاه پیامبرصلوات الله علیه
پیامبر گرامـى اسلام در مـوارد گوناگـون و به مناسبت هاى مختلف و تعبیـرات متفاوت دربـاره مقام و عظمت فاطمه(س) سخـن گفته است. رسول خدا كه خود مربى آن حضرت بـوده و در پرورش جنبه هاى وجـودى فاطمه زهرا(س) بزرگتـریـن نقـش را داشته است، بهتـر از هـر كـس مى تواند در باره او و ویژگیهاى والایش سخـن بگوید. در ایـن قسمت به چنـد گفتار از پیامبـر(ص) در باره فاطمه(س) بسنـده مـى شـود.
- فاطمه محور حق و باطل است
در روایات مختلف و به مناسبت هاى گوناگـون از پیامبر(ص) نقل شده است: "ان الله لیغضب لغضب فاطمه و یرضـى لرضاها"(1) خداوند به هنگام خشمگین شدن فاطمه خشمگیـن مـى شـود؛ و هنگام خـشنـودى او خـشنود مى گردد. و در برخى روایات چنیـن نقل شده است: "انها بضعه منى یوذینى ما آذاها(2)؛ او پاره تـن من است ، هر که او را آزرده نمـایـد، مـرا آزرده كـرده است". و در بعضـى نقل ها اضافه شـده است: "... و یسرنـى ما سـرها"(3) ؛ آنچه او را شـاد نمـایـد، مـرا شـاد مـى گـردانـد".
- او بهترین زنان جهان است
پیامبر گرامى اسلام در مناسبت هاى بسیار فرمود: فاطمه(س) بهتریـن ِ زنان جهان است. روزى على و فاطمه و حسـن و حسین در محضر پیامبر بـودند. رسول خدا فرمود: پروردگارا! تو خود مى دانى اینان اهل بیت و گرامـى تریـن انسان ها نزد مـن هستند. پـس دوست بدار كسانـى كه اینها را دوست مـى دارند. و دشمن بدار كسانـى كه اینان را دشمـن مـى دارند .. . و كمك كـن كسانـى را كه به اینها كمك مـى كننـد و آنان را از هر ناپاكـى، پاك گـردان و آنان را از هـر گناهـى در امان بـدار . آنگاه فرمـود:
یا على! تـو امام امت و جانشیـن مـن هستى، كه مومنان را به سوى بهشت مى كشانى و گـویا مى بینـم دخترم فاطمه در حالى كه بر اسبـى از نـور سـوار است و فـرشتگـان زیادى اطـراف اوینـد، وارد صحنه قیامت مى شود ، و زنان مومـن امتـم را به بهشت سوق مى دهد. پـس هر زنى كه در شبانه روز نماز بخـواند و روزه به جا آورد و حج كند و زكات مالـش را بپردازد و از شوهرش اطاعت كند و بعد از مـن ولایت على را پذیرا باشد، با شفاعت دخترم فاطمه وارد بهشت مى شـود. او سرور زنان جهان است. سؤال شد: آیا او سرور زنان ایـن جهان است؟
فرمود: مریم دختر عمران، سرور زنان ایـن جهان است. دخترم فاطمه سرور زنان تمام عالـم، از اولین و آخـریـن خـواهـد بـود. او در محراب عبادت مى ایستد، در حالـى كه هفتاد هزار فرشته مقرب به وى سلام مـى كنند، و همان طـور كه فرشتگان مریـم را مـورد خطاب قرار مى دادند، او را نیز مـورد خطاب قرار داده و مـى گـویند: " ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علـى نساء العالمیـن " (4)؛ همانا خـداوند تـو را بـرگزید و پاكیزه گـردانیـد و در میان زنان جهان تـو را بـرتـرى داد.(5) سیـدة النساء بـودن آن حضـرت چنان مشهور و معروف بـود كه هیچ مسلمانـى تـوانایـى انكـار آن را نـداشت؛ از ایـن رو امامان معصـوم(ع) و پیروان آنها، در مـوارد گوناگـون از ایـن مـوضـوع بهره مـى جستند و از آن براى اثبات حقانیت علـى(ع) استفاده مـى كردند و مخالفان هـم تـوانایى انكار آن را نداشتند.
- آیه تطهیر در باره فاطمه است
انس بـن مالك نقل مى كند: پیامبر گرامى اسلام ، مدت شـش ماه ، در آن هنگام كه براى اقامه نماز صبح از خانه خارج مى شد، چـون به خانه فاطمه مى رسید، مى فرمـود: اى اهل بیت پیامبر! نماز، و آنگاه آیه "انمـا یـریـد الله لیذهب عنكـم الـرجـس اهل البیت و یطهركــم تطهیرا"(6) را قرائت مى كرد.
فاطمه در نگاه علی علیه السلام
- مبـاهـات علـى(ع) به همسـرى فـاطمه(س)
حضرت علـى(ع) در مـوارد گوناگـونـى بـراى اثبات حقانیت خـود به داشتـن همسـرى چـون فـاطمه(س) استنـاد مـى كرد؛ از جمله:
1ـ در جریان سقیفه على(ع) ضمـن برشمردن فضایل و كمالات خـویـش و اینكه او بایـد بعد از پیامبر رهبـرى و هـدایت جامعه اسلامـى را عهده دار شود به ابـوبكر فرمود: تو را به خدا سوگند مى دهـم! آیا آن كسـى كه رسـول خدا او را براى همسرى دخترش برگزید و فرمـود:
خـداوند او را به همسرى تو (علـى) در آورد، مـن هستـم یا تـو؟! ابوبكر پاسخ داد: تو هستى.( 7)
2ـ در جریان شوراى شـش نفره كه به توصیه خلیفه دوم براى انتخاب جانشیـن وى تشكیل شده بـود و حضرت علـى(ع) یكـى از آنان محسـوب مـى شـد، حضرت خطاب به سایر اعضا فرمـود: شما را به خـدا سـوگند مى دهم! آیا در بیـن شما به جز مـن كسى هست كه همسرش بانوى زنان جهان بـاشـد؟ همگـى پـاسخ دادنـد: نه.(8)
3ـ معاویه به علـى(ع) نامه اى مـى نـویسد و براى خـود افتخارها و امتیازهاى علـى(ع) را مـدعى مـى شـود. علـى(ع) در پاسخ،ضمـن رد امتیازهاى بـى اسـاس معاویه، به فضیلتها و امتیازهاى خـود اشاره كرده، مى فرماید: نمى بینى مردمـى از مهاجران را در راه خدا شهید نمودند كه همگان از فضیلتى برخوردار بـودند، تا آنكه شهید ما ـ حمزه ـ شـربت شهادت نـوشید و به سیدالشهدا ملقب گردیـد، و چـون رسـول خـدا(ص) بر او نماز خـوانـد، به گفتـن هفتاد تكبیر او را مخصـوص گرداند؟! نمى بینى مردمانى در راه خدا دست خـود را دادند و ذخیره ای از فضیلت براى خود نهادند، و چـون یكى از ما را ضربتى رسید و دست وى جدا گردید (جعفر بـن ابى طالب)، طیارش خـواندند كه در بهشت به سـر بـرد و ذوالجناحیـن كه با دو بال پـرید؟! و اگـر نبـود كه خدا خـود ستـودن را نهى كرد، گـوینده (علـى) فضیلتهاى فـراوانـى بـرمـى شمرد كه دلهاى مـومنان با آن آشناست و در گـوش شنـونـدگان خـوش آواست ...
فاطمه(س) در نگاه امام حسن(ع)
امام حسـن(ع) در موارد متعددى راجع به مادر گرامیـش ، سخـن گفته است، از جمله نقل شـده است : مـادرم را دیـدم كه در شب جمعه در محراب عبادت ایستاده و پیـوسته تا هنگامـى كه خـورشید پهنه افق را فرا گرفته بود، مشغول ركـوع و سجـود بـود، و شنیـدم كه براى مردان و زنان باایمان دعا مى كرد و اسامى یكایك آنها را مـى بـرد و براى خویشتـن چیزى از خدا نخـواست. عرض كردم: مادر! چرا همان گـونه كه براى دیگران دعا مى كنى، براى خـود دعا نمى كنى؟
فرمود: فـرزنـدم! اول همسـایه، بعد از آن خـانه . (9)
فاطمه(س) از نگاه امام حسین(ع)
امام حسیـن(ع) در مـوارد متعددى از مـادرش فـاطمه به عظمت یـاد كرده و از اینكه مادرى چـون فاطمه دارد، مباهات مـى كند و آن را از امتیازات و برترى خـود بر دیگران به حساب مـىآورد. در جریان عاشـورا ایـن مـوضـوع به خـوبـى مشـاهـده مـى شود .
در روز عاشورا بعد از شهادت على اصغر، امام حسیـن(ع) بر مركب خویـش سـوار شد و براى جنگ و جهاد حركت كرد و اشعارى خـواند كه مضمونش چنین بود:
... عمر سعد با لشكرى سنگیـن براى ظلم و ستـم به سوى مـن آمده ، نه به جهت كار ناشایستـى كه از من سر زده باشـد. تنها جرم مـن آن است كه به روشنایـى خـورشیـد و ماه (پیامبـر و علـى) افتخار مـى كردم. به علـى که پـس از پیامبر برترین بود و به پیامبر قرشى از طرف پدر و مادر. بهتریـن مخلـوقات ، پدرم بـود و بعد از آن مـادرم. پـس مـن فـرزنـد بهتـریـن انسـانها هستم.
فاطمه(س) در نگاه امام سجاد(ع)
امام سجـاد(ع) نیز در مـواردى از عظمت و مـرتبت فـاطمه(س) سخـن گفته است؛ از جمله:
-فراگیرى دعاى فاطمه
امام سجاد(ع) مـى فرماید: در روز عاشـورا، پدرم مرا در حالـى كه خـون از بدنـش مى جـوشید، به سینه چسبانید و فرمود: پسرم! دعایى را كه مادرم فاطمه زهرا به مـن آمـوخته است و او خـود از رسـول خـدا فـرا گرفته و پیامبـر آن را از جبـرئیل فـرا گـرفته كه به هنگام گرفتارى و نیاز شـدیـد و مشكلـى كه براى وى پیـش مـىآمـد بخواند، از من فرا گیر و بخوان:
"بحق یـس و القرآن الحكیـم و بحق طه و القـرآن العظیـم یا مـن یقدر على حوائج السائلیـن، یا مـن یعلـم ما فى الضمیر، یا منفس عن المكروبین یا مفرج عن المغمـومیـن، یا راحم الشیخ الكبیر، یا رازق الطفل الصغیر، یا مـن لا یحتاج الى التفسیر صلى على محمد و آل محمد." (10)
-شفاعت فاطمه برآورده مى شود
امام سجاد(ع) مـى فرماید: آن گاه كه قیامت فرا رسـد ، منادى ، ندا دهد : در ایـن روز، ترس و اندوهى به خـود راه ندهید. هنگامـى كه چنین اعلام شـود، تمام مردم سرها را بلند مـى كننـد و از ایـن عفـو عمومى خـوشحال مى شوند و وقتى گفته شـود: كسانى كه به آیات ما ایمان آوردنـد و مسلمـان شـدنـد،(11) به جز مسلمـانـانـى كه دوستـدار اهل بیت هستند، همگـى سـرها را بزیر اندازنـد. آن گاه اعلام مى شـود: ایـن است فاطمه دخت محمد. او و همراهانـش به سـوى بهشت مى روند: سپـس خداوند فرشته ای خدمت وى مى فرستـد و مـى گـوید:
حاجتت را از مـن بخواه! فاطمه(س) عرضه مى دارد: پروردگارا، حاجت مـن آن است كه مرا و كسانـى كه فرزندان مرا یارى كردنـد، مـورد عفو قرار دهى.(12)
فاطمه(س) در نگاه امام باقر(ع)
از امام باقر(ع) در باره مقام و عظمت حضـرت فاطمه(ع) روایاتـى بسیار نقل شده است از جمله این سخـن امام صادق(ع) نقل مى كند كه جابـر به امام باقر(ع) عرض كرد: اى فـرزنـد رسـول خـدا! مـن به فدایت گردم! درباره فضیلت جده ات فاطمه(س) حدیثى برایم نقل كـن كه هـر گاه آن را بـراى شیعیان نقل كنـم، خـوشحال شـونـد. امام باقر(ع) فرمود: پدرم از جدم و او از رسـول خدا نقل مى كند: چـون روز قیامت فرا مـى رسد، براى پیامبران و انبیاى الهى، منبرهایـى از نـور نصب مـى كننـد كه منبـر مـن از همه بـالاتـر است. آن گاه خداوند فرمان مى دهد: اى محمد! سخنرانى كـن. مـن هم چنان سخنانى مـى گـویـم كه هیچ كدام از پیامبران همانند آن را نشنیده باشند.
آن گاه براى اوصیاء منبرهایى از نـور نصب مى كنند و براى وصى مـن علـى در وسط آن منبره، منبرى نصب مى شـود كه از همه آنها بالاتر است. سپس خداوند فرمان مى دهد:
اى على! خطبه بخـوان و علـى سخنانـى بیان مـى كند كه هیچ كـس از اوصیاء هماننـد آن را نشنیـده بـاشنـد. آن گـاه بـراى فـرزنـدان پیامبران منبرهایى نصب مى شـود و براى دو فرزندم (حسـن و حسیـن) منبرى از نـور نصب مى شود و به آنها گفته مى شـود: سخـن بگـویید.
آنان چنان سخنانـى بر زبان جارى كنند كه هیچ كـدام از فرزنـدان پیـامبـران، همـاننـد آن را نشنیـده بـاشند. آن گـاه جبـرئیل نـدا مـى دهـد: فـاطمه دختـر محمـد كجاست؟ خدیجه دختر خـویلد كجاست؟ مریـم دختر عمران، آسیه دختر مزاحـم، ام كلثـوم مـادر یحیـى كجـاینـد؟ آنـان از جـاى بـرمـى خیزنـــد.
سپـس خـداونـد از اهل محشـر مـى پـرسـد: امروز عظمت از آن كیست؟
محمد و على و حسـن و حسین مى گویند: از خداى یكتاى قهار. آن گاه خداوند مى فرماید: اى اهل محشر! مـن كرامت را براى محمد و على و حسـن و حسین و فاطمه قـرار دادم. سـرها را پاییـن بینـدازیـد و چشمها را فرو بنـدید، چـون فاطمه مـى خـواهد به بهشت برود. سپـس جبرئیل ناقه اى از ناقه هاى بهشتـى مـىآورد و حضـرت فاطمه بـر آن سـوار مى شـود و در حالى كه فرشتگان زیادى او را احاطه كرده اند، وى را به بهشت مىآورند. فاطمه هنگامى كه به نزدیك بهشت مـى رسد، درنگ مى نماید. خـداونـد مـى فرمایـد: درنگ شما براى چیست؟ فرمان دادم كه شما را به بهشت ببرند. فاطمه عرضه مـى دارد: پروردگارا! دوست دارم در چنیـن روزى مقامـم شناخته شـود. خداوند مى فرماید:
اى دختر حبیبـم! برگرد و نظر افكـن و هر كـس را كه دوستى تو یا دوستى یكی از فرزندان تو در دلـش باشد، او را گرفته و وارد بهشت كن.
سپـس امام باقر(ع) فرمـود: به خـدا سـوگند! اى جابر! در آن روز فاطمه شیعیان و دوستانـش را همانند پرنده اى كه دانه خـوب را از دانه بد جدا مى كند، از بیـن جمعیت جدا مى كند، هنگامى كه شیعیان آن حضرت همراهـش به نزدیك بهشت رسیدند، آنان نیز درنگ مـى كنند.
خداوند مى فرماید: اى دوستان مـن! درنگ شما براى چیست، در حالـى كه فـاطمه در بـاره شمـا شفـاعت كرده است؟
آنان پاسخ مـى دهنـد: دوست داریـم در چنیـن روزى منزلت ما روشـن شـود. خداوند مى فرماید: دوستان مـن! نظر افكنید و هر كـس كه به جهت محبت فاطمه شما را دوست مـى دارد یا شما را مهمانـى كرده یا به شما لباس داده یا شـربت آبـى به شما داده یا در غیاب شما از شمـا دفـاع كـرده، بـرگیـریـد و همـراه خـود به بهشت ببـریـد.
سپـس امام باقر(ع) فرمـود: اى جابر! در آن روز باقـى نمـى مانند مگـر افراد شك كننـده یا كافـر یا منافق (و بقیه از بـركت وجـود فاطمه به بهشت مى روند)!(13)
فاطمه(س) در نگاه امام صادق(ع)
از امـام صـادق(ع) در مقـام و مـرتبت و عظمت مـادرش فــاطمه(س) روایات زیادى نقل شـده كه دو نمـونه ذكر مـى شـود: معرفت او بـر همگان لازم است مرحوم مجلسى در ضمـن روایتى از امام صادق(ع) نقل مـى كنـد: فاطمه صـدیقه كبـرا است. محـور حـركت انسان هاى گذشته، معرفت و شناخت حضرت فاطمه(س) بـوده است.(14)
روایت دیگری از امام صادق(ع) در ذیل آیه شـریفه"انا انزلناه فـى لیله القـدر"است که مـى فرماید: منظور از "لیله" فاطمه و منظور از "قدر" خداوند است. هر كـس فاطمه را آن گونه كه سزاوار است بشنـاسـد ، " لیلة القـدر" را درك كرده است. (15)
فاطمه(س) در نگاه امام كاظم(ع)
سلیمان بن جعفـر مـى گـویـد: از حضـرت مـوسـى بـن جعفر(ع) شنیدم: در خانه اى كه اسم محمد، على، حسن، حسین، جعفر، عبدالله و از زنان، اسـم فاطمه باشد، فقر و تنگدستى وارد نخـواهد شد.(16)
از حضرت موسى بـن جعفر(ع) نقل شده است: همـانـا فـاطمه، صـدیقه و شهیده است . (17)
فاطمه(س) در نگاه امام رضا(ع)
از حضرت علـى بـن مـوسـى الرضا(ع) روایات متعددى در باره مقام و جـایگـاه رفیع حضـرت فـاطمه(س) شده است.
روایت متعددی درباره مقام و جایگاه رفیع حضرت فاطمه (س) از حضرت علی بن موسی الرضا (ع) نقل شده است .
اگر علـى(ع) نبـود، همسرى براى فاطمه(س) یافت نمـى شد حضرت امام رضا(ع) از پدران بزرگـوار خـود از علـى(ع) نقل مى كند كه پیامبر به مـن فـرمود: اى علـى! عده اى از بزرگان قـریـش، مرا در مـورد ازدواج فاطمه، سرزنـش كرده و گفتند: فاطمه را از تـو خواستگارى كردیم و موافقت ننمودى و او را به على دادى، به آنها گفتـم: به خدا سوگند! مـن از پیش خود در ایـن باره مخالفت نكردم و به نظر شخصـى او را به ازدواج علـى در نیاوردم، بلكه خداوند با ازدواج شما مخالفت و با ازدواج على موافقت فرمـود. جبرئیل بر مـن نازل شده و گفت: اى محمد! خداوند عزوجل مـى فرماید: اگر علـى(ع) را نمـىآفریـدم، براى دخترت فاطمه همتا و همسرى در روى زمیـن یافت نمى شد. (18)
- برترى فاطمه(س) بر همگان
همسرى با فاطمه زهرا(س) آنچنان سبب كمال و بـرترى و مباهات است كه امام رضا(ع) از پدر و اجداد گرامیـش نقل مى كند كه پیامبر به علـى(ع) فرمـود: سه فضیلت به تـو داده شد كه به مـن داده نشـده است. على(ع) عرض كرد: چه چیزهایى به مـن داده شده است؟
فرمـود: تو پدرزنى همچون من دارى،كه مـن چنین پدرزنى ندارم، همسرى چون فاطمه به تو داده شده، كه به من داده نشده است، حسـن و حسین به تـو داده شده، كه به مـن داده نشـده است.(19)
فاطمه(س) از منظر امام جواد(ع)
از آن حضرت در باره حضـرت زهـرا(س) روایاتـى نقل شـده كه به دو مورد بسنـده مـى شـود. مـوسـى بـن قاسـم گوید به حضرت جواد عرض كردم: تصمیـم گرفته بودم براى شما و پـدر بزرگـوارت طـواف كنـم. گفتنـد كه به نیابت جانشینان نمى شود طواف كرد. فرمود: هر قدر كه مى توانى طواف كـن، چون ایـن كـار جـایز است.
سه سـال بعد خـدمت آن حضـرت رسیــدم و راجع به طـوافهایى كه براى معصـومان انجام داده بـودم، تـوضیحاتى دادم. سپـس عرض كردم: گاهى از طرف مادرت حضرت فاطمه نیز طـواف كردم و گاهى هـم نكردم. فرمـود: آن را زیاد انجام بده ، زیرا كه برتریـن چیزى است كه بدان عمل مى كنى.(20)
فاطمه(س) به روایت امام هادى(ع)
آن حضـرت در وجه نامگذارى حضـرت صـدیقه طاهـره به"فاطمه" از رسـول خـدا نقل مـى كنـد: دختـرم فاطمه را بـدان جهت "فـاطمه" نامیدند كه خـداوند عزوجل او و دوستانـش را از آتـش جهنـم به دور نگه مى دارد.(21)
فاطمه(س) در نگاه امام عسكرى(ع)
از امام حسـن عسكـرى(ع) نیز روایاتـى دربـاره حضـرت فـاطمه(س) رسیده است.
- بهشت درخشان از نور زهرا است
امام حسـن عسكرى(ع) از پدران بزرگـوارش از على(ع) نقل مى كند كه پیامبر(ص) فرمـود: آن هنگام كه خـداونـد آدم و حـوا را آفریـد، آنـان در بهشت به خـود مبـاهـات مـى كـردنـد. آدم به حــوا گفت:
خداوند هیچ مخلـوقى بهتر از ما نیافریده است. خداوند به جبرئیل فرمـود: این دو بنـده ام را به فردوس بریـن ببر! زمانـى كه وارد فـردوس شـدنـد، چشمانشان به بانـویـى افتاد كه جامه اى زیبـا از جامه هاى بهشتـى در بر داشت و تاجـى نـورانـى بر سر گذاشته و دو گوشواره درخشان به گوشـش آویخته بود و بهشت از پرتو نور چهره اش درخشان بـود. حضرت آدم به جبرئیل گفت: حبیبـم جبـرئیل! ایـن بانـو كه از زیبایـى چهره اش بهشت نـورانـى گشته، كیست؟ گفت: او فاطمه دختر محمد، پیامبرى است كه از نسل تـو می باشد كه در آخر الزمان خـواهـد آمـد. گفت: ایـن تاجـى كه بر سر دارد ، چیست؟ پاسخ داد:
شوهرش على بـن ابى طالب است. گفت: این دو گوشواره كه بر دو گوش او است، چیست؟ پاسخ داد: دو فرزندش حسـن و حسین مى باشند. آدم گفت:
حبیبـم! آیـا اینـان پیـش از مـن آفـریـده شـده اند؟
گفت: بلـى، اینان در علـم مكنـون خداوند چهار هزار سال پیـش از آنكه تـو آفـریـده شـوى، وجـود داشتنـد.(22)
- پاداش عالمان
از آن حضرت نقل شده است: زنـى خـدمت حضرت زهرا شرفیاب شده، عرض مى كند: مادر ناتـوانى دارم كه نسبت به مسایل نماز شبهاتى دارد. مـرا فـرستـاده است كه از شمـا بپـرسـم.
حضـرت پاسخ او را داد: مجـددا سـوال دیگـرى مطـرح كـرد كه پاسخ شنید. باز هـم سوالى دیگر تا به ده سـوال رسید و پاسخ گرفت. زن از سؤال هاى ِ بسیار ، شرمنده شده، گفت: بیش از ایـن شما را به زحمت نمـى انـدازم! حضـرت فـرمـود: هـرچه مـى خـواهـى، سـوال كن.
سپـس براى تقویت روحیه وى فرمود: اگر به كسى كارى واگذار كنند، مثلا بار سنگینـى را به او بـدهند كه به ارتفاع بلندى حمل كند و در برابر صـد هزار دینار مزد بـدهند، آیا احساس خستگـى مـى كند؟
زن پاسخ داد: خیر. حضرت فرمود: مـن در مقابل هر پرسشى كه جـواب مـى گـویـم، پاداشـى به مراتب بیشتر از ایـن از خـداونـد دریافت مـى كنـم. پـس سزاوارتر است از جـواب پـرسش ها خسته نشـوم. آنگاه فرمود: از پدرم(ص) شنیدم كه فرمـود: در روز قیامت عالمان شیعه، در پیشگاه خداوند حاضر مى شـوند و به اندازه دانششان و كوششى كه در راه ارشاد بندگان خدا نمـوده اند،به آنان مقام و مرتبه داده مى شـود، به طورى كه به برخى از آنان یك میلیون نور مى دهند.(23)
فاطمه(س) در نگاه حضرت مهدى(عج)
عده اى از شیعیان درباره جانشینـى حضـرت امام حسـن عسكرى(ع) با یكـدیگر اختلاف داشتنـد. در ایـن باره خـدمت حضـرت بقیه الله(عج) نـامه اى نـوشتنـد و جـریـان اختلاف را ذكـر كـردند.
حضرت ضمـن پاسخ به نامه آنها فرمود: " و فى ابنة رسـول الله(ص) لى اسوه حسنه " (24) دختر رسـول خدا (فاطمه) براى مـن سرمشق و الگوى نیكویى است.
حضـرت حجت بـن الحسـن العسكـرى(عج) كه جهان را بـا ظهور و احكام نورانى خـود متحـول مى كند و آنچنان حكـومتى در روى زمیـن تشكیل مـى دهـد كه تا به حال ایجاد نشـده است و عدالت را در تمام كـره زمیـن حاكـم مى گرداند، فاطمه(س) را الگو و اسوه خود در رفتار و برنامه حكومتى خود مى داند.
آنچه گذشت جلـوه اى از سخـن معصـومان علیهم السلام در باره عظمت و جایگاه رفیع فاطمه زهرا(س) بـود. به امیـد آنكه مـورد عنایت آن حضرت واقع شـود و در جهان ابدى، ما را مشمول شفاعت خـویـش قرار دهد.
پى نوشتها:
1ـ بحار، ج43، ص54.
2ـ اعلام الـورى، فضل بـن حسـن طبرسى، تحقیق موسسه آل البیت قـم، چاپ اول، 1417، ج1، ص294.
3ـ بحـار، ج43، ص،26 / عوالـم العلوم، 1/11، ص148.
4- آل عمران /42.
5- بحـار، 43، ص24،حدیث ،2 منـاقب ابـن شهر آشـوب، ج3، ص360، موسسه انتشاراتى علامه، قم.
6ـ احزاب، 23.
7- بحار،ج29، ص11.
8ـ احتجاج، ، ص321.
9- بحار، ج 43، صص 81-82، حدیث 3.
10- بحار، ج 92، ص 196.
11ـ زخرف، 69.
12ـ عوالـم العلـوم، 1780/2/11 ـ 1779.
13ـ بحـار، ج43، ص64/ عوالم، ج2،ص116.
14ـ همان، ج43، ص105.
15ـ بحار، ج43، ص65، حدیث 580.
16ـ سفینه البحار، ج4، ص295.
17ـ مرآه العقول،ج5، ص315.
18ـ بحار، ج43، ص،92/ مسنـد الامام الـرضا، ج1، ص41، حـدیث 177.
19ـ مسنـد الـرضـا، ج1، ص119، حـدیث 81.
20- كافى، ج4، ص314، حدیث 2.
21ـ همان، ص74.
22ـ لسان المیزان، ج3، ص346.
23ـ همان، ص3، حدیث3.
24ـ همان، ج53، ص180.
اتاق خاموش است. صدايي به گوش نمي رسد. او بي حرکت خوابيده است . رو به سوي کعبه . او دختر نبي الله است . ام ابيهاست . بانوي بانوان جهان . نازپروده پدر . لطيفه ي مدينه .
او سيده ي اهل بهشت است . صاحب باغ فدک . زخم خورده زخمهاي کهنه ي کينه . تنها ياور ولي خدا . بي يارترين يار رسول .
زبان اسماء بند آمده است. مي خواهد صدايش کند . مي ترسد. سر به ديوار خانه نهاده است. تنها نگاهش مي کند و آرام مي گريد.
ولي بايد او را بخواند . اين خواسته ي خود اوست. سالها در اين خانه جز امر او کاري نکرده است. صدايش مي زند:
- بانوي من!
جواب نمي دهد.
قرار از دل اسماء فرو ريخت. بي حرکت بر جا ماند . قدرت دوباره سخن گفتنش نيست ،ولي بايد صدايش کند :
- فاطمه ! دختر رسول الله ! ...
باز هم جوابي نمي دهد. صداي اسماء مي لرزد .مثل دست و پاي لرزان زينب، اشک چشمهاي حسن (ع)، تکان لرزان لبهاي حسين(ع).
اتاق خاموش است. صدائي به گوش نمي رسد. او بي حرکت خوابيده است . رو به سوي کعبه .
اسماء به طرف او رفت. پارچه سفيد را کنار زد و جز هاله ي نيلوفري صورت زهرا (س)و لبخند نشسته روي لبانش ، چيزي نديد.
امشب ، اولين شب است بي حضور گرم تو. شب تاريک است. و سرد.
يتيمانت از بس گريه کرده اند خوابشان برده است. ولي من چگونه چشم بر چشم گذارم با اين همه درد تنهائي ؟
هنوز کسي رفتنت را نمي داند، اين گفته خود تو بود که خواستي شبانه دفنت کنيم. فردا ديگر صداي گريه ات مزاحم همسايه ها نخواهد شد.
به ياد داري که چه بي شرمانه مي گفتند :" به فاطمه بگو يا شب گريه کند ، يا روز از دست گريه هاي بي امانش به ستوه آمده ايم " !
کاش فقط يک بار دليل گريه هايت را مي پرسيدند.
فاطمه جان ! مطمئن باش که ديگر نه تو مزاحم آنهائي و نه آنها مزاحم تو . خوشا به حالت که آسوده شدي از دست اين مردمان بي وفا . فردا تو نزد پدرت هستي ، در بهترين نقطه ي بهشت. پيامبر که رفت، تو تنها ياور روزهاي تنهايي ام بودي . ولي به يقين بهشت ، با تمام بهشت بودنش براي رسول ، گوارا نبود بي حضور تو . تو بهشت رسولي خانم خانه ام ! .
تو ام ابيها بودي و چگونه مي توانستي تحمل کني اين روزگار عجيب را ، بي حضور پدر . بايد مي رفتي .
حالا ، من مانده ام و تنهائي . با تمام اين وحشت زدگان غرق در مرداب زندگي ، که چه عالمگيراست سياهي روحشان . مثل امشب ، تاريک و خاموش .
همه خوابيده اند و اگر مي دانستند که از اين پس از چه نعمتي محرومند ، به يقين نه چشمهايشان اذن ورود به خواب مي داد ، نه تاب و قرار بر دلهايشان مي نشست.
علي تنهاست . تنها تر از هميشه. و او چه خواهد کرد بي فاطمه ، جز پناه بردن به چاههاي صبورمدينه !
يا فاطمه ! مي خواهم با تو سخن بگويم ولي نمي دانم که رويم را به کدام سو بگردانم تا تو آنجا باشي. به بقيع ، به کنار قبر پيامبر و يا به خانه ات.
و اين همه سال سرگرداني ما و اين همه گمنامي تو ، دليلي است بر عظمتت . اي سيده ي زنان عالم . تو آن قدر بزرگي که همه کس با چشم هاي خودبين و دنيابين نتواند ببيند،حتي محل دفن تو را .
و اين همه عصمت و حجاب و عفت در که جمع خواهد شد ، جز دختر حبيب الله ، همسر ولي الله و مادر ثارالله !!!
يا فاطمه ! امروز سالها از رفتنت گذشته است . چيزي قريب به هزار و چهار صد سال . ولي ما حکايت تو را شنيده ام و حکايت نامردان روزگارت را که قدر امانت ندانستند و پيمان شکستند و چه بد عهداني بودند آنانکه حرمت نگذاشتند ، حريم خانه رسول را.
و مگر اينان سخن پيامبر را نشنيده بودند که : " فاطمه پاره تن من است هر که او را بيازارد ، مرا آزرده و هر که او را خشنود کند مرا خشنود کرده است . "
يا فاطمه ! قرار روزگار اينگونه برايمان خواسته است که نه از جاهلان قبل از بعثت باشيم ، نه اولين مسلمانان تاريخ ، نه الله اکبر گويان فتح مکه و نه پيمان شکنان بعد از پيغمبر. ما تابعين توئيم . تابع رسول و اهل بيت.و به يقين نه قصد عهدشکني داريم و نه قصد آزرده کردن دل رسول. و خوب مي دانيم آزردن دل فاطمه ، آزردن دل پيامبر است .
يا فاطمه ! امروز روز پر گرفتن توست. به ما نيز پرواز را بياموز که از هر سکون ، خسته ايم.
آمين...
.
يَا فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ «س» ***
پیام مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی در ایام فاطمیه
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله ربّ العالمين والصّلاة والسّلام على سيّدنا محمّد و آله الطاهرين سيّما الصدّيقة الشهيدة فاطمة الزهراء واللعن على أعدائهم اجمعين.
اين ايّام مصادف است با شهادت بزرگترين بانوى جهان اسلام حضرت فاطمه زهرا؛ آن حقيقت، گوهرى است كه تاكنون ابعاد وجودىاش براى اهل فكر و بصيرت به صورت صحيح و دقيق روشن نگشته است و او را فاطمه گفتهاند؛ زيرا كه خلق از كنه معرفت او محرومند.(1) ذاتى كه از غضب او پيامبر (صلى الله عليه و آله) و حق تعالى غضب مىكنند و از رضايت او خشنود مىگردند.(2)
حقيقتى كه مىتوان گفت علاوه بر اين كه محور اهل كساء است،(3) محور اصلى اهلبيت در آيه تطهير است(4) و از شعاع وجودى او اراده حقّ تعالى بر إذهاب رجس و تطهير آنان تعلّق گرفت.
ما كه اكنون مفتخر به پيروى از آن بانوى گرامى و فرزندان معصوم وى هستيم، بايد در شرايط كنونى آگاهى بيشتر نسبت به افكار و انديشهها و دستورالعملهاى آنان داشته باشيم و مبادا در انجام وظايف خود كوتاهى نماييم. لازم است علماى بلاد و خطباى محترم علاوه بر آن كه مجالس عزادارى را هر چه با شكوهتر انجام مىدهند، ابعاد معنوى و علمى آن حضرت را مورد توجّه خاص قرار دهند و بحمدالله مكتب تشيّع مشحون از استدلال و منطق است و اهل انصاف و تدبّر به راحتى در برابر آن خضوع مىنمايند.
دشمن، امروزه به خوبى دريافته است كه براى تهى نمودن اين ملّت و سيطره بر امور آنان، بايد آنچه را كه تجلّى اعتقادات و ايمان مردم است، خاموش و كم رنگ سازد، روزى با جهالت تامّ و تمام، گريه و عزادارى بر حضرت سيّدالشهداء(عليه السلام) را امرى لغو، و مورد شبهه قرار داده و روزى در شهادت فاطمه زهرا عليهاالسلام ترديد مىكند؛ در حالى كه اين امر از واضحات تاريخ اسلام است.
معاندان بدانند اگر به خيال خود در شهادت آن حضرت شبههاى را القاء كنند، هرگز نمىتوانند در مظلوميّت ايشان و ستمهايى كه بعد از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به ايشان وارد شد(5)، خدشهاى را تصوّر نمايند؛ عمر كوتاه وى، خطبه آتشين و سراسر استدلالى او در مسجدالنّبى(صلى الله عليه و آله)(6)،گريههاى شبانه روزى ايشان(7) و دفاع محكم آن حضرت از حريم ولايت(8)، همه ادلّه روشنى بر مظلوميّت آن بانو است و از اين جهت، جهان اسلام در مظلوميّت او و شوهرش هميشه عزادار و سوگوار است.
انقلاب اسلامى، از توجه خاصّ ملّت ايران به همين ايّام، نشأت گرفت و امروزه بهترين عامل براى حفظ و تداوم آن، اهميّت دادن به چنين ايّامى است؛ لازم است مؤمنين و پيروان اهلبيت (عليهم السلام) به ايّام فاطميّه بيش از گذشته اهتمام ورزيده و نگذارند اين حادثه ناگوار در لابلاى حوادث ديگر كم رنگ شود؛ و خصوصاً روز سوّم جمادى الثّانى كه از طرف دولت جمهورى اسلامى تعطيل عمومى اعلام شده است را مورد عنايت خاص قرار دهند. باشد كه آن حضرت را كه مادر فرهنگ تشيّع است، در اين راه همراهى نماييم و در روز قيامت مورد شفاعت خاص ايشان و اولاد طاهرينش قرار گيريم.مدّتى است مطالبى عارى از حقيقت و كاشف از عناد و لجاج در مورد ايشان گفته يا نوشته مىشود كه وجدان هر منصف و علاقمند به حقيقت را جريحهدار مىسازد. صحيح است كه مسأله وحدت مورد تاکید
معمار بزرگ انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى (قدس سره) بود؛ امّا مقصود آن حضرت اين نبود كه شيعه از مبانى اعتقادى متقن و محكم خويش دست بردارد و شاهد كذب و دروغ حتّى نسبت به فاطمه زهرا عليهاالسلام باشد؛ بلكه به وضوح مقصود ايشان اين بود كه مسلمين عموماً در برابر دشمنان اسلام، ابرقدرت جهانى متحد شوند تا دشمن نتواند در حقيقت اسلام رخنه ايجاد نمايد.
اينك بر شيعيان و پيروان اهلبيت عليهم السلام است كه دوشنبه روز سوّم جمادى الثانى را كه برحسب روايات صحيحه مصادف با شهادت آن حضرت بوده را هر چه باشكوهتر عزادارى نمايند و مجالس و محافل آن حضرت را كمّاً و كيفاً رونق بخشيده، و با دستجات عزادار در كوچهها و خيابانها ظاهر شوند تا فى الجمله حقّ آن شهيده را ادا كرده باشيم. پيدا است كه بى تفاوتى در اين رابطه آثار منفى نگران كننده در پيش خواهد داشت.(9)
والسّلام على جميع إخواننا المؤمنين و رحمة الله و بركاته.
محمّد فاضل لنكرانى
30/5/80
پیام تسلیت مقام معظم رهبری در رحلت آیة الله فاضل لنکرانی
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون. با تأسف و تأثر فراوان از ارتحال فقيه مجاهد مرحوم مغفور حضرت آيتالله آقاي فاضل لنكراني رضوان الله تعالي عليه اطلاع يافتم.
اين ضايعهاي سنگين براي حوزه علميه و ملت شريف ايران است. حوزه علميه يكي از استوانههاي علمي و تحقيقي و يكي از استادان برجسته خود، و ملت ايران يكي از مراجع تقليد انقلابي و بيدار و پرتحرك خود را از دست داد. ايشان در سالهاي طولانيِ دوران اختناق در شمار برجستگاني از حوزه علميه قم بودند كه در ميدانهاي گوناگون مبارزات حضور داشته و رنج تبعيد را به جان خريدند، و پس از پيروزي انقلاب از جمله روحانيون نامداري بودند كه نقشهاي مهمي در همه موارد حساس ايفاء نمودند. رحمت خدا بر ايشان باد. اينجانب اين مصيبت بزرگ را به حضرت بقية الله ارواحنا فداه و به مراجع عظام و علماي اعلام و فضلاء و طلاب حوزه مباركه و به عموم ملت ايران تسليت ميگويم. همچنين به خانواده مكرّم و آقازادگان ارجمند و ديگر بازماندگان و منسوبان ايشان عرض تسليت كرده، تسلّا و صبر آنان را از خداوند متعال مسألت مينمايم.
والسلام علي عبادالله الصالحين
سيّدعلي خامنهاي
26/خرداد/ 1386
اعطاي نشان به سلمان رشدي نشانه اسلام ستيزي انگليسيهاست
اين اقدام نشان ميدهد جريان هتك حرمت به مقدسات اسلامي يك جريان اتفاقي نيست و جرياني برنامهريزي شده با هدايت و حمايت برخي كشورهاي غربي است.
سخنگوي وزارت خارجه در واكنش به اعطاي نشان شواليه به سلمان رشدي از سوي ملكه انگليس گفت: اين اقدام از مصاديق بارز اسلام ستيزي مسئولين عاليرتبه انگليسي است.
به گزارش خبرگزاري فارس، سيد محمد علي حسيني يكشنبه در نشست هفتگي خود با خبرنگاران ضمن بيان اين مطلب افزود: اين اقدام قطعاً دولتمردان و مسئولين انگليسي را در مقابل جوامع اسلامي قرار خواهد داد.
وي اظهار داشت: اين اقدام نشان ميدهد جريان هتك حرمت به مقدسات اسلامي يك جريان اتفاقي نيست و جرياني برنامهريزي شده با هدايت و حمايت برخي كشورهاي غربي است.
سخنگوي وزارت خارجه در پاسخ به خبرنگار فارس در خصوص دور آتي گفتگوهاي ايران و آمريكا درباره عراق گفت: آنچه مورد توجه ماست، ارزيابي و جمع بندي دور اول گفتگوهاست.
وي در پاسخ به سؤالي در خصوص مشروط كردن دور بعدي گفتگوها به آزادي 5 مامور سركنسولگري ايران نيز تصريح كرد: الان در دستور كار ما نيست.
حسيني همچنين گفتگو و تمكين كردن در مقابل خواست ملت فلسطين را بهترين راه حل اوضاع كنوني سرزمينهاي اشغالي برشمرد.
سخنگوي وزارت خارجه درباره ديدار آتي لاريجاني و سولانا نيز خاطرنشان كرد: احتمالاً اين ديدار ظرف روزهاي آينده انجام ميشود، ولي تماسها براي تعيين قطعي زمان و مكان اين مذاكرات ادامه دارد.
وي با اشاره به تاسيس مركزي تحت عنوان مركز پايش حقوق بشر توسط اين وزارت خانه، هدف از تاسيس آن را اطلاع رساني بينالمللي از طريق گزارشات مستدل و مستند در مورد نقض حقوق بشر در كشورهاي غربي عنوان كرد.
حسيني اظهار داشت: اين مركز در اولين گام اقدام به انتشار دو كتاب تحت عنوان نقض حقوق بشر توسط آمريكا و گزارشي در مورد وضعيت حقوق بشر در كانادا در بهار سال جاري كرده است كه در روزهاي آتي و طي مراسمي خاص رونمايي از اين دو كتاب انجام خواهد شد.
امام خميني: سلمان رشدي اگر زاهد زمان هم بشود محكوم به اعدام است
در روزهايي كه ملكه انگليس به مناسبت سالگرد تولدش در يك اسلام ستيزي آشكار به سلمان رشدي مرتد نشان شواليه اعطا كرده است، مطالعه مجدد حكم و پيام امام خميني(ره)در ادامه موضع مسلمانان در وجوب اعدام سلمان رشدي مرتد ضروری است
به گزارش خبرگزاري فارس متن كامل دو پيام حضرت امام خميني(ره) به اين شرح است.
جماران- 25 بهمن 1367
فتواى قتل سلمان رشدى، نويسنده كتاب كفرآميز آيات شيطانى
بسمه تعالى
انا للّه و انا اليه راجعون
به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مى رسانم مؤلف كتاب آيات شيطانى كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن، تنظيم و چاپ و منتشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مىباشند.
از مسلمانان غيور مى خواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعاً آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسى جرأت نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است انشاءاللّه.
ضمناً اگر كسى دسترسى به مؤلف كتاب دارد، ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نمايد تا به جزاى اعمالش برسد.
والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته .
*****
اطلاعيه دفتر امام خميني(ره) خطاب به ملت مسلمان ايران و مسلمانان جهان در مورد وجوب قتل سلمان رشدى و تكذيب شايعات( 29 بهمن 1367)
بسمه تعالى
رسانههاى گروهى استعمارى خارجى به دروغ به مسئولين نظام جمهورى اسلامى نسبت مىدهند كه اگر نويسنده كتاب آيات شيطانى توبه كند، حكم اعدام درباره او لغو مىگردد.
امام خمينى-مد ظله-فرمودند: اين موضوع صددرصد تكذيب مى گردد.
سلمان رشدى اگر توبه كند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامى همّ خود را به كار گيرد تا او را به درك واصل گرداند.
حضرت امام اضافه كردند: اگر غير مسلماني از مكان او مطلع گردد و قدرت اين را داشته باشد تا سريعتر از مسلمانان او را اعدام كند، بر مسلمانان واجب است آنچه را كه در قبال اين عمل ميخواهد به عنوان جايزه يا مزد عمل به او بپردازند
شهادت اولین مدافع و شهید راه ولایت حضرت صدیقة الشهیدة فاطمة
الزهراء سلام الله علیها را خدمت امام زمان عج و همچنین تمامی محبین
اهل بیت(ع)
تسلیت عرض میکنم
** اول فـــــــدایـــــیــــه ، راه ولــایــــــت **
** بـیـن دیــوار و در، شــد ایــن جــنــایـت **
** شـد کـشـتـه زهــراء(س) ... ام ابــیــهــا **
**یا صاحب الزمان عجل ظهورک**
** شـمـع بـزم عــلـی(ع)، گـردیده خـاموش **
** فـریـاد وا اُمـــاه، مـی رسـد بـر گــوش **
** در این دل شب ... کلثوم(س) و زینب(س) **
**یا صاحب الزمان عجل ظهورک**
«زیارت حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها)»
یَا مُمتَحَنَةُ امتَحَنَکِ اللهُ الَّذي خَلَقَکِ قَبلَ أن یَخلُقَکِ، فَوَجَدَکِ لِما امتَحَنَکِ
صابِرَةً، وَ زَعَـمنآ اَنَّا لَکِ اَولِیآءُ وَ مُصَـدِّقُونَ وَ صابِرُونَ لِکُلِّ مآ اَتانا بِهِ
اَبُوکِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَاَتَی بِهِ وَصِـیُّهُ، فَاِنّا نَسئَلُکِ اِن کُنّا صَدَّقناکِ،
اِلاّ اَلحَـقـتـِنا بِـتـَصدیـقـِنا لـَـهُما، لِنـُـبَـشِّـرَ أنفُسِنا بِاَنّا قَـدطَهُرنا بِوِلایَتِکِ.
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ نَبِیِّ الله، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ حَـبـیـبِ اللهِ، اَلسَّلامُ
عَلَیکِ یا بِنتَ خَـلیلِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ صَـفِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ
یا بِنتَ اَمـیـنِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا بِنـتَ خَـیـرِ خَـلـقِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ
یا بِنتَ اَفضَلِ اَنـبـِیاءِ اللهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِکَـتِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَـیرِ
الـبـَرِیَّةِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا سَیـِّدَةِ نِـسآء العالَمینَ، مِنَ الاَوَّلینَ وَ الآخِرینَ،
اَلسَّلامُ عَـلَیکِ یا زَوجَـةَ وَلیِّ اللهِ وَ خَـیـرِ الخَلـقِ بَعــدَ رَسُول اللهِ، اَلسَّلامُ
عَلَیکِ یآ اُمَّ الحـَسَنِ وَ الحُـسَینِ، سَیِّدَی شَبابِ اَهــلِ الجَنَّةِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ
یا اَیَّتُهَـا الصِّـدّیقَـةُ الشَّهـیدَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا اَیَّتُهَـا الرَّضِـیـَِةُ الـمـَرضِیـَّةُ
الـزَّکِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا اَیَّتُهَا الـحَـورآءُ الاِنـسیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا اَیَّتُـهَا
التَّـقـِیَّةُ النـَّقِـیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا اَیَّتُهَا الـمُحَـدَّثَةُ العَلمیَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا
اَیَّتُهَا الـمَظـلُومَةُ الـمَغضُوبَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا اَیَّتُهَا المُضطَهَدَةُ المَـقهُورَةُ،
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا فـاطِـمـَةُ بِنتَ رَسُول اللهِ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ، صَلَی اللهُ
عَلَیکِ وَ عَلَی رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ، أشـهـَدُ اَنَّکِ مَضَیتِ عَلی بَیِّنَةٍ مِن رَبِّکِ،
وَ اَنَّ مَن سَرَّکِ فَـقـَد سَرَّ رَسُـول اللهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ، وَ مـَن جَـفـاکِ
فَـقـَد جَفا رَسُول اللهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ، وَ مَن آذاکِ فَقَد آذی رَسُول اللهِ
صَـلَی اللهُ عَـلَیهِ وَآلـهِ، وَ مَـن وَصـَلَـکِ فَـقـَد وَصَـلَ رَسُـول اللهِ صَلَی اللهُ
عَلَیهِ وَآلهِ، وَ مَن قَطَـعَکِ فَـقـَد قَطَعَ رَسُول اللهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ، لِاَنَّکِ
بِـضـعَـةٌ مـِنهُ وَ رُوحُهُ الـَّذی بَـینَ جَنبَیهِ، اُشهِـدُ اللهَ وَ رُسُـلَهُ وَ مَـلآئِکَتَهُ،
اَنّـي راضٍ عَمـّـَن رَضـیـتِ عَـنهُ، ساخـِطٌ عَلی مَن سَخِـطـتِ عَـلَیهِ، مُتَبِّرِءٌ
مِمَّن تَـبـَرَّئـتِ مـِنـهُ، مُوالٍ لِـمـَن والَـیـتِ، مُعـادِ لِمَن عادَیتِ، مُبغِـضٌ لِمَـن
اَبغَـضتِ، مُحِّبٌ لِمَن اَحبَبتِ، وَ کَفیَ بِاللهِ شَهیداً وَ حَسیباً وَ جازِیاً و مُثیباً.